۱۹ دی ماه قرار بود محمد بروغنی به جرم محاربه اعدام بشه. مردم ریختن جلوی زندان رجاییشهر و تا صبح با وجود درگیری و تیرهوایی وایسادن، حکم متوقف شد.
۲۱ دی روابط عمومی دیوان عالی کشور اعلام کرد رسما حکم اعدام متوقف شده.
۳ اسفند، همون دیوان اعلام کرد پرونده برای رسیدگی مجدد به دادگاه دیگری فرستاده شده و تا زمانی که جواب اون دادگاه بیاد، محمد اعدام نمیشه.
اگه حکم حبس بود، مثلا طرف رو دی گرفته بودن و اسفند گفته بودن آخ ببخشید، آدم میگفت دو ماه حبس بودی فدای سرت.
قرار بود دی یکی رو بکشن، اسفند درخواست ثبتشدهی اعاده دادرسیش رو از کشو بیارن بیرون، خاکشو فوت کنن یه نگاه بندازن ببینن ای بابا اینو قبلا کشتیم که. بعد به رسانهها بگن اشکال نداره، تعجیل واسه امنیت کشور بوده.
حالا هم معلوم نیست که حکم اعدامش در دادگاه دوم تایید نشه. اما چون اعدام چیزی نیست که دکمهی اشتباه شد داشته باشه، معمولا زمانی اجرا میشه که دیگه همهی مسیرهای ممکن طی شده و قانون مطمئن شده که این فرد باید اشد مجازات نصیبش بشه. اینجا، قانون یکبار دویده وسط، که قبل از تموم کردن روند قانونی جون یکی رو بگیره.
کامنتهای این پست رو بخونید. عین همین روند میتونست (و باید) برای مجیدرضا رهنورد و محسن شکاری رخ بده. اما به جای این که مشت گره کنیم که "مملکت قانون داره"، یک عده دویدند وسط که از آنچه انجام شده دفاع کنن و بگن اتفاقا خوبه که از تاریخ دستگیری پنج هفته بیشتر طول نکشید اعدامشون کنن؛ امنیت ما در خطر بود، ما آرامش گرفتیم که کشتنشون. اگر محمد بروغنی ۱۹ دی اعدام میشد هم عدهای میگفتن بله که قانونیه، خوب شد که دارش زدن، محاربه شوخی نیست.
الان میبینید گیر کارتون کجاست؟