خواندنی‌های این روز‌ها

از اینستاگرام فاطمه علمدار:
من دوستان خیلی خیلی عزیزی دارم که عاشق جمهوری اسلامی هستند. باتوم دست نمیگیرند.کار فرهنگی میکنند.فیلم میسازند.اثر هنری خلق میکنند.اندیشه های رهبری را تحلیل محتوا میکنند و رویایشان این است که تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت کنند.بزرگترین ترسشان این است که مثل خوارج فریب بخورند و در جریان فتنه ها دست از حمایت مولایشان بردارند.با عقل سلیمشان میفهمند که اوضاع آنطوری که باید باشد نیست ولی خارج شدن از وضعیت عاشقی و تعریف هویت خودشان بدون این عشق برایشان ناممکن جلوه میکند.کسانیکه عشق را تجربه کرده اند میفهمند که چه میگویم.گاهی معشوق کاملا از معنا تهی میشود ولی عاشق نمیتواند از وضعیت عاشقی دل بکند.عاشقِ عاشق ماندن است، نه معشوق! و بعد برای حفظ این وضعیت سعی میکند تصویری خیالی از معشوق بسازد.تصویری که بر واقعیت معشوق صدق نمیکند ولی دست کم اجازه میدهد عاشق رنج خارج شدن از وضعیت عاشقی را متحمل نشود.این خودفریبی یک مکانیسم دفاعی است.ندیدن و نشنیدن و نفهمیدن برای حفظ وضع موجود و متحمل نشدن رنج تغییر مسیر.من دوستان خیلی خیلی خیلی عزیزی دارم که عاشق جمهوری اسلامی اند."جمهوری اسلامی" که نه "جمهوری" است و نه "اسلامی".هر عقل سلیمی میفهمد جمهوری ها اینهمه در برابر رفراندوم مقاومت نمیکنند و انتخاباتهایشان با نظارت استصوابی نیست و آخر واکنش نمایندگان مردم به نارضایتی مردم سردادن شعار نیروی انتظامی تشکر تشکر نیست و احزاب سیاسی آزادی وجود دارند که رابط مردم و حاکمیت میشوند و از آخرین مصاحبه رهبرش با خبرنگاران دهها سال نمیگذرد.هر عقل سلیمی میفهمد در حکومت اسلامی وقتی در کمتر از یک ماه طبق آمار رسمی دویست نفر در خیابانها کشته میشوند رهبر نمیگوید حوادث جزئی در جریان است.حکومت اسلامی حکومتی است که رهبرش از درآمدن خلخال از پای زن یهودی آرزوی مرگ میکند و اینجا دانش آموزان ضرب و شتم میشوند و حوزه علمیه مرده است.مومنان مرده اند.گرد مرگ پاشیده اند بر اسلام.دوستان خیلی خیلی عزیزی دارم که عاشق جمهوری اسلامی هستند که نه جمهوری است و نه اسلامی و بزرگترین ترسشان این است که مثل خوارج در فتنه ها فریب بخورند و مولایشان را تنها بگذارند ولی من برایشان میترسم که روزی به خودشان بیایند و ببینند که مصداق این آیه هستند:وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا یَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَٰئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ


----
پی‌نوشت: ترجمه‌ی آیه که تو متن اصلی نیست، اینه:
و محققا بسیاری از جن و انس را برای جهنم آفریدیم، چه آنکه آنها را دلهایی است بی‌ادراک و معرفت، و دیده‌هایی بی‌نور و بصیرت، و گوشهایی ناشنوای حقیقت، آنها مانند چهارپایانند بلکه بسی گمراه‌ترند، آنها همان مردمی هستند که غافل‌اند.

۱۵ نظر ۲۴ لایک
پلاکت پیشرفته: https://t.me/commaButBetter
دستچین از بلاگستان
آرشیو دست‌چین
نور خدا
سیاه و سفید
مغازه‌ی خودکشی
عشق، زخمِ عمیقی که هرگز خوب نمی‌شه...
رقص ناامیدی
آب جاری
If Social Media Hosted a Party
کادر درمان
دوستت دارم پس به تو آسیب میزنم
تماشاگر
باز و بسته کردنِ یک در
پینوکیو
People help the people
رنج «سکوت» : اقلیت بودن
تگ ها
بایگانی
پیشنهاد وبلاگ
رویاهای کنسرو شده
روزهای زندگی یک مسافر
نیکولا
پرسپکتیو
حبه انگور
اعترافات یک درخت
میلیونر زاغه نشین
از چشم ها بخوانیم
درامافون
جیغ صورتی
خودکار بیک
خیالِ واژه
در گلوی من ابرِ کوچکی‌ست
هذیانات
کافه کافکا
برای هیولای زیر تختم
پنجره می چکد
در من نهفته گویا، یک دایناسور خوب!
زلال؛ مثل چشمه، مثل اشک
آشتی با دیونیسوس
دامنِ گلدارِ اسپی
همیشه تنها
کوچ
بوسیدن پای اژدها
هویج بنفش
حمیدوو برگ بیدوو
اوایل کوچک بود
آراز غلامی
Meet me in Montauk
یادداشت های یک دختر ترشیده
Mahsa's moving castle
تویی پایان ویرانی
قالب: عرفان و جولیک بیان :|